«مست و سنگستان» یک روایت بدون تعارف از دوران است
تاریخ انتشار: ۱۷ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۳۶۳۱۴۴
به گزارش ایرنا، در این نشست حجتالله ایروانی با اشاره به ویژگیهای شخصیتی عزیزالله فرخی و رشادتهای او در قبل و بعد از انقلاب گفت: آقای فرخی که راوی این کتاب است، فقط به بیان خاطرات دوران دفاع مقدس و زمان اسارتش پرداختند و متأسفانه خاطرات دوران قبل از انقلاب و حین انقلاب اسلامی هنوز به رشته تحریر درنیامده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نویسنده کتاب مست و سنگستان آشنایی خود با فضای جنگ و حضور در جبههها را عامل فهم درست از گفتهها و خاطرات راوی خواند و گفت: بنده از سال ۶٣ تا پایان دوران دفاع مقدس در عملیاتهای مختلفی حضور داشتم که این موضوع عاملی برای درک بهتر سخنان راوی و دوست عزیزم، آقای فرخی است. هدف و انگیزه من در نوشتن این کتاب تنها زنده نگه داشتن فرهنگ دفاع مقدس و برکاتی است که از این دوران برای ایران به ارمغان آمده است. البته این اثر اولین کار بنده نیست و من اولین کاری که قلم زدم، کتاب «تپههای لاله سرخ» بوده است.
خوشحالم که این کتاب چاپ شد
در ادامه عزیزالله فرخی که راوی کتاب «مست و سنگستان» است، با اشاره به علت بازگو کردن خاطرات دوران اسارت و همچنین دفاع مقدس گفت: در جلسات متعددی ما خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم که ایشان ما را توبیخ کردند که چرا خاطرات دوران دفاع مقدس و اسارت را نمیگویید. عقیده من بهشخصه این بود که این خاطرات مربوط به من است و بازگویی آنها فایدهای ندارد و حتی بانی سوءاستفاده نفس انسان میشود؛ اما دیدگاه رهبر معظم انقلاب بر این بود که این خاطرات متعلق به ملت ایران است، مربوط به فرهنگ این مردم و این آب و خاک است. من با این هدف تصمیم گرفتم خاطراتم را بازگو کنم. در مجموع خوشحالم که این کتاب چاپ شده و تا حدودی رسالتم را برای رساندن این پیام به مردم عزیز انجام دادم.
کتاب مست و سنگستان از نوع ادبیات اسارت است
محمد قاسمیپور که منتقد این نشست بود، با ضروری خواندن نقد آثار و ادبیات دفاع مقدس که حاصلش ارتقای محتوای کتابهاست گفت: کتاب مست و سنگستان از نوع ادبیات اسارت است. ادبیات اسارت، ادبیات پرمخاطب و جذابی است. این نوع و گونه از ادبیات صرفا مربوط به کشور ما هم نیست و در کشورهای دیگر هم وجود دارد؛ کما اینکه ما در آثار ادبیاتی برجایمانده از جنگهای جهانی هم این گونه را مشاهده میکنیم. این کتاب پیشانی خاطرات اسارت و جنگ است که در آن از جریانات جنگ و بازداشتگاه و زندان و اسارت روبهرو میشویم. این عوامل باعث گردیده تا مست و سنگستان کتابی کاملا مردانه شود.
قاسمیپور با کمرنگدانستن و حتی حذف نقش زنان در این کتاب گفت:صرف بیان حوادث و جریانات زندان و اسارت که معطوف شده است به جنس مرد، کتاب را کاملا مردانه کرده است. کتاب درست است که زنده است؛ اما ما حضور زنان جامعه را نمیبینیم. نقشی از بانوان در این کتاب بررسی نشده؛ اما زندگی اینگونه نیست و زن و مرد در هر حادثهای مکمل همدیگر هستند. اینطور نیست که ما بگوییم چون ادبیات، ادبیات جنگ و اسارت است، پس زن نقشی ندارد.
منتقد کتاب مست و سنگستان با دستهبندی مخاطبان کتاب به مخاطبان خاص و مخاطبان عام، به موضوع جذب مخاطب اشاره کرد و گفت: این کتاب مخاطبان خاص دارد. این افراد همان رفقا، همرزمان و همبندهای آقای فرخی هستند که با مطالعه کتاب لذت میبرند؛ چراکه قبل از این با شخصیت راوی (عزیزالله فرخی) آشنا بودند و حتی با او زندگی کردند. اما یک دسته از مخاطبان، مخاطب عام هستند که راوی کتاب را نمیشناسند. شخصیت اصلی کتاب برایشان مبهم است. این نکته میطلبید که کتاب به معرفی ایشان نیز بپردازد. ما کتاب را در حالتی آغاز میکنیم که به جز دو کد، چیزی از شخصیت داستان نمیدانیم؛ یعنی مخاطب عام نمیتواند این شخصیت را خوب بشناسد. کدهای زیادی از شخصیت وجود ندارد که مخاطب را وادار کند و انگیزه آن را برای مطالعه کتاب بیشتر کند. شما ببینید مشاهیر غربی ابتدا در رسانهها برجسته و معرفی میشوند و بعد خاطرات و زندگینامههای آنان وارد بازار میشود. اما در ایران قضیه برعکس است. حرکت ما باید به سمت جذب مخاطب عام باشد.
قاسمیپور دلیل اصلی پرمخاطب بودن ادبیات اسارت را تجربههای سخت شخصیت داستان معرفی کرد و گفت: انسان که محصور میشود، در یک فضای بسته قرار میگیرد و حرکت او متوقف میشود. داستان ضدبشری میشود و پر میشود از گرهافکنیهای مستمر. آنگاه کسی توانسته در این شرایط سخت دوام بیاورد و برگردد و به زندگی اجتماعیاش ادامه بدهد. مخاطب میخواهد بداند رمز این تحمل و استقامت چیست. میخواهد این تجربه را با او شریک شود. از همه مهمتر انگیزه اوست. ما انسانها اگر انگیزه داشته باشیم، حرکتهای شگرفی انجام میدهیم. نقطه مقابل را اما در فرهنگ غرب داریم که اسارتگاهها تلفات بسیار زیادی دارد.
محمد قاسمیپور تشریح روال عادی زندگی روزمره و کنشهای مختلف در زندگی را در این کتاب لازم دانست و خاطر نشان کرد: در بیان خاطرات و نوشتن ادبیات اسارت میتوان زندگیمحور نوشت. بسیاری از مواقع بیان خاطرات زندگی در ادبیات اسارت جذابیتهای روایت را بیشتر نشان میدهد. البته نکاتی خوب و قوی در کتاب وجود دارد که برای نمونه میتوان به نداشتن سرفصلهای تکراری اشاره کرد؛ اما ای کاش کتاب دربارۀ برخی از مناسبتها و حوادث حول آنها سخن میگفت.
وی در ادامه افزود: از امتیازات خوب دیگر که در روایتهای اردوگاهی محسوب میشود، اشاره به برخی از اسوهها همچون آقای ابوترابی است که این موضوع قابل تقدیر است.
هدف این کتاب شرح دوران دفاع مقدس است
در ادامه، عزیزالله فرخی، راوی کتاب، در پاسخ به قاسمیپور معرفی خود را موضوعی غیرمهم دانست و گفت: اینکه من که هستم، موضوعی حاشیهای است. به نظر من مهم نیست. هدف این کتاب شرح دوران دفاع مقدس است. از نظر خودم خانواده و بیان اتفاقات حول محور خانواده هم مهم نبود. اگر جزئیات مشکلات و جراحاتی که به من وارد شد بازگو میشد، شاید مخاطب را فراری میداد. البته دردهای بدن مثل خورشت زندگی ما بودند. برخی مواقع ما دردها را بهدلیل شرایط خاص نمیفهمیدیم.
فرخی در اهمیت مصاحبهها و بیان خاطرات خود افزود: گروههای مختلفی از ما از شرایط اردوگاه مصاحبه گرفتند. تیم آقای دهنمکی از من ۷۲ ساعت مصاحبه گرفت. این در صورتی بود که من برای این کتاب تنها ۵۳ ساعت مصاحبه شدم. من از آقای دهنمکی گلایه دارم. چراکه بسیاری از خاطرات و جریاناتی که گفته شد، صحنههای ناشیانه از آنها خلق شد. در پایان کار هم از ما هیچ اسمی برده نشد.
قاسمیپور با اشاره به زبان کتاب و نثر نوشتاری خوب و نزدیک به لحن بیانی راوی افزود: زبان کتاب بهشدت به راوی نزدیک است. این وفاداری نویسنده را میرساند. نثر بسیار ساده و روان بود. هیچ اختلافی بین نوشته نویسنده و راوی وجود ندارد.
جواد کلاتهعربی، مدیرمسئول انتشارات ۲۷ بعثت نیز در سخنانی کوتاه گفت: آنچه ما را مصمم کرد به چاپ این کتاب، روایت صادقانه راوی بود. روایت بدون تعارفی از اسارت عزیزان ارائه شده بود و از طرفی نویسنده هم از جنس خود راوی است که این موضوع به کیفیت اثر کمک کرده است.
برچسبها انقلاب اسلامی ایران دفاع مقدس مقام معظم رهبری مجمع ناشران انقلاب اسلامیمنبع: ایرنا
کلیدواژه: انقلاب اسلامی ایران دفاع مقدس مقام معظم رهبری مجمع ناشران انقلاب اسلامی انقلاب اسلامی ایران دفاع مقدس مقام معظم رهبری مجمع ناشران انقلاب اسلامی کتاب مست و سنگستان دوران دفاع مقدس ادبیات اسارت خاطرات دوران قاسمی پور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۶۳۱۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بحران ادبیات داریم
مریم حسینیان با تأکید بر اینکه بحران ادبیات داریم، میگوید: مسئله نقد ادبی، کارگاههای ادبی و خاموششدن چراغ جایزههای معتبر را از دلایلی میدانم که در فضای ادبی ما بحران، ایجاد کرده و این تقصیر مخاطب نیست.
این نویسنده در گفتوگو با ایسنا درباره مسئله مخاطب اظهار کرد: در واقع بحران ادبی است که سبب ریزش مخاطب میشود یا باعث میشود مخاطب سخت سراغ خواندن کارهای جدید برود؛ نباید همیشه توپ را در زمین مخاطب بیندازیم. به نظرم مخاطب خیلی باهوش است.
او با اشاره به تغییرات سیستم اطلاعرسانی و معرفی کتاب، گفت: زمانی رسانههای معتبری چون مجلات ادبی و مطبوعات و خبرگزاریها که منابع محدود و مشخصی بودند به مخاطب برای انتخاب کتاب کمک میکردند و تکلیف مخاطب روشن بود؛ اما حالا هر کسی میتواند یک رسانه برای پیشنهاد کتاب باشد که این موضوع به سردرگمی مخاطب منجر میشود. همچنین با رشد ناشران خصوصی تعداد عنوانهای کتاب افزایش پیدا کرده است و ما با دریایی از انواع کتابها با ژانرهای مختلف مواجه هستیم و نمیدانیم کدام را انتخاب کنیم.
حسینیان خاطرنشان کرد: در یک دهه گذشته کثرت کارگاههای آموزشی به ادبیات آسیبزده است؛ در واقع این موضوع باعث شده نویسندگان جدید با رزومه پروپیمان نداشته باشیم. از هر کارگاهی که در تهران یا شهرستان برگزار میشود، دو یا سه نفر کتاب منتشر میکنند، در واقع بحران ادبی دقیقاً اینجاست.
او ادامه داد: زمانی که برای انتشار کتاب سختگیری خاصی وجود نداشته باشد و فردی که دوسه سال است شروع به نوشتن کرده با فیلتر کارگاهی که از آن بیرونآمده رمان یا مجموعه داستانی مینویسد و ناشران نیز کارشناسی سختگیرانهای در ادبیات داستانی نداشته باشند، این موضوعها باعث میشود کتاب درجه یک مخصوصاً در ادبیات داستانی نداشته باشیم. در این سالها عنوانهای گردنکلفت نداشتیم.
این داستاننویس یادآور شد: در این سالها بحث معرفی کتاب پررنگ بوده؛ اما بحث نقد ادبی کمرنگ شده است. مخصوصاً بعد از دوره کرونا و رشد فضای مجازی، هر کسی در صفحه خود کتابی را مطابق سلیقه شخصیاش معرفی میکند و معیارهایی که قبلاً برای معرفی کتاب وجود داشت، دیگر وجود ندارد. همچنین خاموششدن چراغ جایزههای ادبی معتبر نیز در بحران ادبیات مؤثر بوده است؛ بههرحال کتابها از چند مسیر داوری عبور میکردند که همه اینها فروکش کرده است.
او با بیان اینکه باتوجهبه قیمت بالا کتاب، کتاب کالای تجملی محسوب میشود، گفت: قبلاً مخاطب سه عنوان کتاب که اسمش را شنیده بود میخرید و شاید از دوتایش خوشش میآمد؛ اما حالا فیلتر مخاطب باتوجهبه قیمت بالای کتاب، مقداری دقیقتر شده و میخواهد کتابی را بخرد که مطمئن باشد کتاب خوبی است. در سالهای اخیر منابع کمک به مخاطب برای انتخاب کتاب، کمتر شده است و به همین دلیل ریزش مخاطب را داشتیم.
حسینیان خاطرنشان کرد: در طول چند سال گذشته عنوانهای متعدد در ادبیات داستانی دارد منتشر میشود اما کتابها کمفروغ هستند. البته این موضوع به نسلهای مختلف داستاننویسی نیز بر میگردد و قرار نیست یک جمعیت چند هزارنفره همه نویسنده باشند، از میان آنها شاید ۱۰ نویسنده ماندگار باقی بماند. الان ما با این مسئله مواجه هستیم که به نظرم بحران قابل تأملی است و نامش را بحران ادبیات میگذارم و همین باعث میشود احساس کنیم بحران مخاطب داریم.
او درباره اینکه گاه اینطور برداشت میشود که نویسنده برای مخاطبان خاصی مینویسد و به مخاطب وسیع فکر نمیکند، جایگاه مخاطب نیز اظهار کرد: همانطور که ادبیات سطحبندی شده است، مخاطب نیز سطحبندی میشود. هر کتابی برای هر مخاطبی نوشته نمیشود. ما سبکهای مختلف نوشتن داریم؛ مخاطبی که کتاب رئالیستی دوست دارد، کتاب رئالیسم جادویی و فانتزی دوست ندارد؛ زیرا مخاطب این اثر نیست. این موضوع نه به معنای پایینبودن سطح مخاطب است نه ضعیفبودن اثر.
نویسنده «بهار برایم کاموا بیاور» و «ما اینجا داریم میمیریم» ادامه داد: گاه منِ مخاطب از ناداستان اطلاعی ندارم و زمانی که یک ناداستان میخوانم شاید درک درستی از آن نداشته باشم و بگویم کتاب بدی بود. یا ممکن است مخاطبِ ادبیات عامهپسند بودم و بعد کتابی از یک نویسنده صاحبنام بخوانم و ناگهان با جهانی مواجه شوم که تابهحال با آن مواجه نبودم. برخی از نویسندهها سبک خاصی دارند و نمیشود گفت نویسنده به مخاطب توجه ندارد. شخصاً این را قبول ندارم و به نظرم در هر ژانر از نویسنده اثر قابل تأملی خلق کند، اثر حتماً خوانده میشود.
این داستاننویس خاطرنشان کرد: بهشدت معتقدم اثر خوب هنوز هم سینهبهسینه و از طریق خود مخاطب کشف میشود. اگر کار قابلتأمل باشد، فرق نمیکند از یک کارگاه ادبی بیرون بیاید یا اتاق شخصی یک نویسنده حرفهای، خوانده میشود. گاه در کارگاهها اثر شگفتانگیزی نوشته میشود که نشان میدهد نویسنده خوبی است؛ اما نویسنده حرفهای هم داریم که کتاب چهارم و پنجمشان کمرمق و اثر ضعیفی است. اگر اثر ضعیف باشد مخاطب درک میکند. هر ژانر مخاطب خود را دارد و اگر خوب باشد، حتماً دیده میشود.
مریم حسینیان ارتباط خود با مخاطب را عالی میداند و با بیان اینکه صفحات مجازیاش کاملاً خصوصی است، گفت: در دوران کرونا دو کتاب «بانو گوزن» و «نئوهاوکینگها» منتشر کردم، دو کتاب با دو سبک متفاوت؛ خب دو سال است درگیر بیماری بودم و «نئوهاوکینگها» هم روایت این بیماریام است و در این دو سال نمیتوانستم در جلسهای حضور فیزیکی داشته باشم و همه ارتباطهایم مجازی بود و ارتباط خوبی با مخاطبان خود گرفتم. من برای همه مخاطبانم احترام قائلم و جز نویسندههایی هستم که پاسخ تمامی پیامها را میدهم. واکنش مخاطبانم برایم مهم است. برایم مهم است که مخاطبانم درباره کتابهایم چه نظری دارند و از جمعبندی نظرها استفاده کردهام.
انتهای پیام